قیام و انقلاب را اگر به معنی اعم آن یعنی دگرگونی و تحول اجتماعی و سیاسی بپذیریم، از زمان بوجود آمدن جوامع بشری در قدیم تاکنون صدها و هزارها انقلاب و نهضت بوجود آمده است که برخی از آنها پایدار و برخی دیگر با پیمودن سیر قهقرایی کمکم از میان رفتهاند و جز نامی از آنها اکنون چیزی بجای نمانده است.
تمام این حرکتها و انقلابها را میتوان به دو دسته مذهبی و غیرمذهبی تقسیم کرد.
نهضتهای مذهبی، مانند نهضتهای پیامبران، علیه مظاهر شرک، ریشه در فطرت انسانها داشته و بسیار دیرپا و زوال ناپذیرند.
اما نهضتهای برپایه مادی گرایی هرچند که با شعارهای فریبنده مانند عدالتخواهی، تساوی حقوق بشر، و… خودآرایی نمایند بازهم چون با فطرت بشر سازگار نیستند فناپذیرند، چنانکه مکتب و پایگاه کمونیسم پس از ۷۰ سال عمر پرآوازه خود به سرعت از همپاشید بطوری که به گفته امام خمینی (قدس سره) کمونیزم را باید از این پس در موزههای تاریخسیاسی جهان جستجو کرد. اما نهضت امام خمینی و انقلاب ایران چون سرچشمه الهی دارد و ادامه نهضت پیامبران و امامان است، هیچشباهتی به انقلاب جمهوریخواهان فرانسه و انقلاب کمونیستی در شوروی و چین ندارد. از اینرو بازتاب و صدور آنهم با دیگر انقلابها تفاوت آشکار دارد.
زمامداران نظم کمونیزم شوروی با غدر و نیرنگ و زور انقلاب کمونیستی خود را در کشورهای دیگر گسترش دادند. روسها کشورهای بالتیک، ترکستان، قفقاز را به زور زیر یوغ خود درآوردند و به اصطلاح انقلاب خود را صادر کردند و کوشیدند آن را جهانی کننند، همین کار را نیز در اروپای شرقی و افغانستان انجام دادند. پس از هجوم صدوبیست هزار سرباز روسی که افغانستان را به ویرانه تبدیل کردند و آثارفرهنگی و تاریخی آن را نابود نمودند، کدام انسان عاقل باور میکند که رژیم افغانستان باخواست واراده مردم بوجود آمده است. در حالی که زمامداران شوروی میلیونها مسلمان افغانی و پنج میلیون مهاجر آن کشور را سرمایه دار و نوکرامپریالیست میخوانند.
اما بازتاب نهضت امام خمینی اینگونه نیست، زیرا اگر چه نهضت اسلامی در افغانستان، تاریخی طولانی دارد و به عنوان نمونه قیامهایی مانند قیام حبیب اللّه معروف به بچهسقا که حکومت دستنشانده امیر امان اللّه خانشاه سابق افغانستان را سرنگون کرد و به مدت نه ماه حکومت نمود از پیش جریان داشته و همچنین قیام شهید علامه سید اسماعیل بلخی در سال ۱۳۲۹ شمسی که او هم در راه اسلام عزیز به شهادت رسید.
اما بعد نهضت امام خمینی در سال ۴۲ و ۴۱ نهضت اسلامی افغانستان جان تازهای به خود گرفت و میتوان به جرأت ادعا کرد آنقدر که نهضت امام خمینی در افغانستان بازتاب و اثر مثبت داشته در کمتر کشور اسلامی دیگر چنین اثری از خود به جای گذاشته است که تاریخ بهترین گواه این مدعا است.
چون امام خمینی (قدس سره) روحانی برجستهای بود نخست نهضت او در میان قشر روحانی افغانستان جلوه نمود نخستین روحانیای که قیام امام (قدسره) علیه رضاشاه پهلوی را در میان روحانیت و مردم افغانستان معرفی و مردم افغانستان را متوجه کرد شهید حجت الاسلام سیدمحمد حسین مصباح بود.
او بعد از تبعید امام خمینی از ترکیه به عراق، خدمت امام رفت و چنان شیفته ایشان شد که حد و مرزی در آن نبود. شاید نخستین مقلد امام درزمان مرحوم آیت الله حکیم در افغانستان ایشان بود، قطعه شعری از وی به جایمانده که به سال ۱۳۴۹ سروده و نشانگر عشق و اعتقاد او به امام است.
قسمتی از آن شعر چنین است:
بشنو این نکته مه پاره جانانه شوی
خونخوری گر زحقیقت همه بیگانه شوی
هوش داری که گل کوزهگرانت نکنند
همچو مجنون حزین ساکن میخانه شوی
زین همه شور و نشوری که بتان کرده بلند
نشود همچو خسان در بن هر دانه شوی
آدمییی به حقیقت تو حقیقت بشنو
از مجازی خرد آن زودتر بیگانه شوی
هرکسی دامی نهادست به صید هدفش
صید عنقا بنما، نه پیمورانه شوی
آب تقلید چو نوشند کسان از دگران
از خمینی خم میگیر که مستانه شوی
زلف پرچین بتان نقش «خمینی» دارد
کی پریشان تو از آن زلف بیک شانه شوی
پی آزادی حق پرچم خونین از «قم»
برفرازید مسلمان! که تو فرزانه شوی
پند «مصباح» شنو لوح خرد صافی کن
«فلسفی» هم بتو حق گفت حکیمانه شوی
شهید مصباح همچنین مقالهای در روزنامه پکتیکا چاپ کابل در سال ۱۳۴۹ همراه با عکسی از امام خمینی منتشر کرد که شاید نخستین مقاله جانبدارانه پیرامون شخصیت و نهضت امام خمینی در نشریات خارجی باشد. انتشار آن، آنهم در زمان ظاهرشاه، دوست پادشاه ایران، خود دلیلی بر علاقه شدید مردم افغانستان به امام خمینی است زیرا با وجود خفقان، رژیم افغانستان نتوانست از درج آن جلوگیری نماید.
قسمتی از متن مقاله را از کتاب «نهضت امام خمینی» که توسط بنیاد شهید انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است میخوانیم: «علامه خمینی مرد مبارز علیه صهیونیزم و امپرلیالیزم، پس از شکنجههای زندان و تبعیدگاه ترکیه، (به عنوان) زعیم بزرگ و مرجع عامه دینی عدهای از مسلمانان جهان در عراق شناخته شد… زعیم بزرگ حضرت علامه خمینی یکی از رهبران بزرگ کنونی، در اعلمیت و اعدلیت گوی سبقت از اقرانش ربوده و در راه احیای فکر اسلامی و بیداری مسلمانان رنجها دیده و مرارتها چشیده است. وقتی نهوض صهیونیزم اسرائیل و تسلط استعمارگران شرق و غرب خاصه امپریالیزم را مشاهده کرد بصورت یک رهبر واقعی و فداکار دینی برای مبارزه علیه عناصر فاسد استعمار قیام کرد. آثار علمی و تشکیلات عمیق دینی و خطابههای جذاب ایشان جنبش آزادی بخشی بوجود آورد…».
شهید مصباح به عنوان نماینده امام در افغانستان، با الهام از افکار نورانی امام خمینی «انجمن روحانیت مسلمان» افغانستان را در سال ۱۳۵۰ تشکیل داد. این انجمن با مبارزه علیه کمونیزم و امپریالیزم گامهای بلندی برداشت، به گونهای که به سرعت کتابها و سخنرانیهای امام را میان مسلمانان افغانستان پخش کرد.
البته تأثیر نهضت امام خمینی تنها در میان شیعیان افغانستان منحصر نبود بلکه در میان برادران اهل تسنن افغانستان هم بسیار مؤثر واقع شده بود، چنانکه با الهام از نهضت و رهبری امام، حزب «جنبش جوانان مسلمان» به رهبری شهید عبد الرحیم نیازی در دانشگاه کابل تشکیل یافت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم افغانستان نخستین مردمی بودند که علیه رژیم کمونیستی افغانستان در سال ۱۳۵۷ شمسی قیام همهجانبهای را آغاز کردند که با هجوم وحشیانه ارتش روس رژیم کمونیستی کابل از سقوط نجات یافت، ولی همانطور که امام فرموده بودند: «افغانستان را میشود گرفت ولی بدانید مردم آن آرام نخواهند نشست».
واقعاً همینگونه شد، دیدیم که چگونه پوزه روسها به خاک مالیده شد و با هزاران خفت و خواری افغانستان را ترک کردند.
عشق به امام و علاقه به آرمانهای وی بویژه در جریان رحلت ایشان تجلی نمود، چنانکه بیش از دویست هزار نفر زن و مرد شیعه و سنی با شنیدن خبر فوت ایشان برای سوگواری امام در کابل به خیابانها ریختند و فریاد اللّه اکبر سردادند که چنین تظاهراتی در تاریخ افغانستان کمنظیر بود.
- محمد نواب یوسف زاده افغانی / مجله کیهان اندیشه، فروردین (حمل) و اردیبهشت (ثور) ۱۳۶۹، شماره ۲۹، صفحه ۱۹۸ تا ۱۹۹
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/10024
تگ ها: